جان لاک

جان لاک

اگر نیوتن در فیزیک انقلاب کرد،جان لاک نیز در فلسفه این کار را انجام داد. یکی از بزرگترین دغدغه های روشنفکران عصر روشنگری پاسخ به پرسش هایی از قبیل ذات انسان،فلسفه وجودی انسان،کشف حقایق امور و هستی بود. لاک برخلاف دکارت اعتقادی به غریزه انسان نداشت. بلکه ذات انسان را به هنگام تولد مانند لوح سفیدی می دید.او معتقد بود انسان هرچقدر زمان می گذرد و با دنیای خارج ارتباط برقرار می کند حس ها ،تجربیات و درک هایی در وجود او روی آن لوح سفید نقش می بندد که در واقع مواد اولیه و خام برای کشف حقایق و درک مسائل پیچیده ذهنی و دنیوی هستند. این حس ها و تجربیات برای آنکه مورد استفاده انسان واقع شوند باید پخته شوند.مهم ترین ابزار آن پختگی هم تعقل و اندیشه است که باعث رشد و پرورش درکیات و حس های ما می شود. و سیر رشد و تکامل انسان نه از راه غریزی بلکه اندیشه و خرد عبور می کند.

بزرگ ترین ویژگی و یا عامل شهرت جان لاک در تاریخ بشر، اندیشه سیاسی او بود که نطفه های تشکیل دموکراسی مدرن را بوجود آورد. لاک آن نگاه منفی هابز به ذات انسان را نداشت و او انسان را ذاتا شرور و سرکش نمی دانست. معتقد بود حکومت مانند خیمه وسط یک جامعه است و نباید بیش از حد تضعیف شود زیرا کارایی خود را از دست می دهد. حکومت باید آن توان لازم را داشته باشد تا بتواند نظم و امنیت را در جامعه برقرارکند. ولی اگر حکومت بعد از دستیابی به آن قدرت لازم شروع به ظلم و ستم به مردم بکند تکلیف چیست؟چطور می شود هم حکومت را قدرتمند تر کرد ولی از ظلم های احتمالی او در آینده جلوگیری کرد؟ هنر جان لاک حل این تضاد بود.

لاک برای اولین بار از مبحث حاکمیت قانون در جامعه به معنای واقعی کلمه سخن گفت. یعنی آنکه وظایف و اختیارات حکومت محدود می شد به آنچه قانون برایش اجازه می داد و حکومت نمی توانست کاری یا سیاستی مغایر با آنچه قانون اجازه می داد،اتخاذ کند.برای جلوگیری از سوء استفاده های حکومت از قانون با نام های مصلحت،تفسیر قانون،شرایط استثنایی،منافع ملی و ... او از حقوق مردم سخن گفت.لاک مردم را نه یک رعیت بلکه شهروندان حقوق مدار تعریف می کرد و معتقد بود انسان از بدو تولد با یک سری حق و حقوق هایی متولد می شود و حکومت مجبور به رعایت و احترام به آن حقوق ها است.و حکومت اگر نتوانست آن حقوق طبیعی مردم را برآورده کند، مردم می تواند آن حکومت را عزل کنند.

گام سوم لاک تقسیم حکومت به سه بخش قوه مقننه (مکلف به قانون گذاری)، بخش اجرایی (ریاست جمهوری امروزی)،و در آخر ساختار قضایی (موظف به تحقق عدالت در جامعه) بود. این نظریه بعد ها توسط مونتسکیو به صورت یک نظریه کامل و قابل اجرا در هیئت ساختاری حکومت شد.

جان لاک به درستی از پیشگامان دموکراسی و حاکمیت قانون در جامعه بود.شاید این ایده ها و نظریات امروزه برای ما بدیهیات باشند ولی در جامعه سیصد سال پیش این نظریات یک انقلاب در ساختار های فکری و سیاسی به حساب می آمد.


تحقیق و گردآوری:گروه کارشناسی ایران سکه

خرداد 1401

WWW.IRSEKKEH.COM