شکل گیری نظام پولی و مشکلات آن
پیدایش پول به عنوان معیار ارزش و وسیله داد و ستد ، به موازات گسترش مبادله میان جوامع ابتدایی صورت گرفته است. پول برخلاف چرخ و آتش ، نه اختراع و نه کشف شده است و نه حتی حاصل میثاق و قرارداد آگاهانه نیاکان ما بوده است. در دوران ابتدایی شکلگیری داد و ستد ، کالا هایی که در زندگی اقتصادی اهمیت بیشتری داشتند یا بیشتر مورد مبادله قرار میگرفتند نقش پول را ایفا میکردهاند. در بسیاری از جوامع این وظیفه بر عهده چهارپایان بود. مثلاً هومر در ادیسه ارزش زره دو تن از جنگاوران را بر مبنای معیار گاو نر بیان میکند. البته نباید تصور کرد که در دوران مورد بحث هومر ، گاو نر لزوماً وسیله مبادله رایج به شمار میآمده است. در واقع به نظر میرسد که در همه جا پیدایش پول به عنوان معیار ارزش ، مقدم بر پیدایش آن به عنوان وسیله مبادله بوده است. همچنین وجود رابطه نزدیک میان کالاهای مورد نیاز و پول ، در مراحل اولیه تکامل آن در اغلب جوامع به اثبات رسیده است.

با این وجود هر جا تقسیم کار و مبادله گسترش یافت ، دیر یا زود فلزات قیمتی به عنوان مناسبترین وسیله برای ایفای نقش پول پذیرفته و رایج شدند. پول های فلزی ، مخصوصاً طلا و نقره به علت تراکم ارزش فراوان در حجم کم آنها به سهولت قابل حمل و نقل هستند و این خصلتی است که این دو فلز را از همان آغاز به صورت مناسب ترین وسیله داد و ستد با نواحی دوردست درآورد. از این گذشته فلزات دوام بالایی دارند و کمتر فاسد میشوند ، به ویژه زر و سیم که بسیار سخت زنگ میزنند و بدین لحاظ به عنوان ذخایر ارزش ، مناسب و مطلوب هستند. مهمترین ویژگی فلزات گرانبها به عنوان پول ، یکنواختی ارزش آنها میباشد که در اغلب پول های غیر فلزی مصداق نمییابد. همچنین در فلزات قیمتی قابلیت تقسیمپذیری وجود دارد که آنها را وسیلهای مناسب برای مبادله مطلوب میسازد.
در نظام پولی سده بیستم که تقریباً در همه کشورها غالب بوده است ، پول رایج عبارت بود از فلزی قیمتی (عمدتاً طلا ، نقره و تا حدودی مس) که در مراحل ابتدایی به صورت قطعاتی با وزن های متفاوت و سپس به صورت سکه هایی با وزن و عیار مشخص جریان مییافت. در نظام پولی ، پول رایج واجد ارزش ذاتی است که به بیانی دیگر طلا و نقره و مس ، صرف نظر از پذیرفته شدن به عنوان وسیله مبادله خود همانند کالا های دیگر واجد ارزش هستند.
در این نظام پولی صرف نظر از قحطی و خشکسالی که سبب افزایش موقتی قیمت برخی از محصولات میشود ، افزایش عمومی قیمت ها به دلیل عمده ممکن بود تحقق یابد. یکی از این دلایل به ماهیت کالایی پول های فلزی (اعم از مسکوک و غیر مسکوک) مربوط میشود.
پول های فلزی به خودی خود دارای ارزش هستند ولی به دلایلی امکان دارد که ارزش آنها بالا و پایین شود اما پول کالای ویژهای است که ارزش همه کالا های دیگر بوسیله آن سنجیده میشود و به همین علت هم تغییر در ارزش آن نتایجی در پی دارد که به هیچ وجه با نوسان های قیمت کالا های دیگر قابل مقایسه نیست.

غارت طلا و نقره بومیان قاره آمریکا و ارسال آنها به اروپا و سپس استخراج معادن سهلالوصول و بسیار غنی قاره جدید ، مقدار بسیار زیادی طلا و نقره ارزان یعنی با هزینه تولید کم را در اختیار اروپاییان قرار داد. براساس برآورد های موجود در حدود 180 تن طلا و 17 هزار تن نقره وارد اسپانیا شد و از آنجا به دلیل کسری مدام تراز بازرگانی اسپانیا به تدریج به سایر نواحی اروپا راه یافت. این امر سبب افزایش سه برابری موجودی شمش طلا و نقره اروپا شد و تورم حاصل که به لحاظ اهمیتش انقلاب قیمت ها نامیده شد ، ابتدا در اسپانیا بروز کرد و سپس کشور های اروپایی دیگر فرا گرفت.

برای نسل ما که در عصر پول های کاغذی زندگی میکنیم و شاهد ابر تورم های چند هزار درصدی در برخی کشورها بودهایم ، 5 یا 6 برابر شدن قیمت ها آن هم در طول یک قرن چندان به چشم نمیآید. با این همه واقعیت آن است که انقلاب قیمت های سده شانزدهم در اروپا به چشم مردم آن زمان سخت نامتعارف و شگفتانگیز مینمود.
انقلاب قیمت ها دگرگونی های بااهمیتی در درآمد های نسبی طبقات مختلف و موقعیت اجتماعی آنها پدید آورد. افزایش قیمت ها موجب شد که مقدار واقعی اجارهای که دریافت میشد سال به سال کاهش یابد و قدرت خرید اربابان تنزل کند و در مقابل درآمد واقعی دهقانان اجاره دار بالا رود. از سوی دیگر افزایش قیمت ها در اغلب نقاط اروپا با کاهش مداوم و شدید دستمزد های واقعی همراه بود و این در حقیقت انتقال درآمدی بود از جیب کارگران به کیسه کارفرمایان و صاحبان سرمایه. کاهش دستمزد های واقعی که به علت افزایش سریعتر قیمت ها نسبت به دستمزد های پولی تحقق مییافت ، به ویژه در انگلستان و فرانسه شدید بود.



کاهش دستمزد های واقعی افزایش سود صاحبان سرمایه را به همراه داشت و این پدیدهای است که کینر ، اقتصاددان برجسته انگلیسی ، آن را تورم سودها خوانده است.
قبل از اینکه این مقاله را به پایان برسانیم لازم است که این نکته را نیز متذکر شویم که کاهش دستمزد های واقعی در دوره مورد بحث تنها ناشی از انقلاب قیمت ها نبود. در واقع این کاهش دلایل عمیقتری داشت که فروپاشی نظام فئودالیسم و کنده شدن دهقانان از زمین از آن جملهاند. در حقیقت میتوان گفت که در همه حال و در همه جا ، تأثیر تورم بر سطح دستمزد های واقعی به شرایط بازار کار از جمله تقاضا و عرضه نیروی کار و قدرت تشکل های کارگری بستگی دارد.
تحقیق و گردآوری: گروه کارشناسی ایران سکه
فروردین 1402
پرسش کاربران