علی اکبر داور

علی اکبر داور نه به خاطر نظامی گری و آشنایی با اصول جنگی و لشگری بلکه به خاطر هوش و کیاست و کاردانی و قدرت قلم خود، مورد توجه رضاشاه قرار گرفته بود. شاید داور را بتوان یکی از روشن ترین رجال عصر قاجار و پهلوی اول نامید.
داور درست چند ماه بعد از کودتای سوم اسفند به ایران آمد. و در شروع فعالیت های خود اقدام به تاسیس روزنامه به نام مرد امروز کرد. مقالات و نوشته جات داور غالبا به سبک روان،زبان ساده و منطقی، روشن و بی پیرایه و پر محتوا بود.همین نوشته جات او باعث شهرتش در میان دیگر رجال ترقی خواه (فروغی،تیمورتاش،فیروز میرزا و...) شد. او در یکی از مقالاتش می نویسد:«وضع امروز ایران بدتر از پنجاه سال پیش نیست.مشکل اینجاست که ما در این پنجاه سال درجا زدیم و اروپاییان کار کردند و انقلاب صنعتی اتفاق افتاد.زمانی که آن تحولات در اروپا اتفاق می افتاد ما در خواب بودیم.ژاپن برای پیشرفت چهل سال پیش چه کرد؟آیا قصیده و غزل سرود؟آیا تسبیح انداخت و استخاره کرد؟آیا فریاد برآورد و زمامداران خود را لعن و نفرین کرد؟ یا برعکس فهمیدند که باید شبکه خط آهن،مدرسه،دانشگاه،کارخانه،بیمارستان و... بسازند.»
داور در نوشته های بعدی خود شدیدا رضاخان را ستوده و از اقداماتش طرفداری می کند و او را رهبری مقتدر می داند که می تواند ایران را از ورطه نابودی نجات داده و در مسیر پیشرفت و توسعه قرار دهد.
داور در سال 1301 به همراه چند تن از همراهانش حزب رادیکال را تاسیس نمود.این حزب پر بود از افراد باسواد و تحصیل کرده ای که غالبا خارج از کشور را هم دیده بودند.و در طی زمان ما شاهد هستیم که هر کدام به مقامات بالای حکومتی می رسند.
بزرگترین و چشم گیر ترین کاری که داور در حیات خود انجام داد تخریب بولدوزر وار سیستم قضایی سنتی و تاسیس و تشکیل دادگستری و دادگاه های مدرن بود.اگر بگوییم سیستم قضایی امروز مرهون و مدیون تلاش های بی وقفه و خستگی ناپذیر داور در تاسیس این سیستم مدرن است گزافه گویی نکردیم.حقوق متهم،وکیل مدافع،تجدید نظر حکم صادره،آیین بازرسی،هیئت منصفه ،قضاوت قاضی های حقوق خوانده به جای روحانیون و... گوشه ای از خدمات او بود. همین امروز هم (1401) به احترام این مرد بزرگ خیابان اصلی مجاور کاخ دادگستری به نام داور است.
متاسفانه سرانجام داور همانند حیات کاریش عاقبت به خیر نشد.داور در سال 1312 با حکم رضاشاه به سمت وزارت دارایی منصوب شد.کاردانی و لیاقت او مورد تایید و اطمینان رضا شاه بود و به دلیل علم و آگاهی او از حقوق، می توانست برای منویات ملوکانه راهکار های قانونی پیدا کند. ولی تخصیص یک بودجه در وزارت دارایی موجبات دلخوری اعلیحضرت را بوجود آورد و موجب شد که از رضاشاه فحش بشنود. بد دهنی های رضا شاه که برای افراد نزدیک امری عادی تلقی می شد ولی این سخن برای داور بسیار گران آمد.شاید افسردگی ناشی از فشار کار زیاد، اظطراب زیاد کار کردن با رضا شاه هم به سهم خود باعث شد تا همان شب (21 بهمن 1315) با خوردن تریاک به زندگیش پایان دهد.
پرسش کاربران